آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان
|
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
پرنده ای که بال و پرش ریخته باشد! مظلومیت خاصی دارد! باز گذاشتن در قفسش توهینی است به او! در قفس را ببند تا زندان دلیل زمینگیر شدنش باشد! نه پر و بال ریخته اش
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را حالا که دری هست مرا بال و پری نیست حالا که مقدر شده آرام بگیرم سیلاب مرا برده و از من اثری نیست بگذار که درها همگی بسته بمانند وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست |
|||||||||||||||||
![]() |