آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان
|
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
ظهورت راشنيدم عنقريب است ولي قدري براي من عجيب است زبس كه دير كردي درظهورت مراقدري بعيداز اين قريب است دگر باور ندارم حرفها را تمام حرفها ديگر فريب است نمي گويم بيا! اما بدان كه دل ايلي برايت بي شكيب است تمام لحظه هايم بي حضورت پراز(عجل)پراز(امن يجيب)است بيا اي ناخداي با خدايان بيا ديگر زمانه نانجيب است نه اين تعيين تكليف است اما بيا دلهاي ما حسرت نصيب است به هرحال اي توغايب اي توحاضر كه يا توشفا نامت طبيب است گمان دارم تو روزي خواهدآمد كه كوچه خانه پراز بوي سيب است |
|||||||||||||||||
![]() |